بسترم
صدف خالی یک تنهایی است
و تو چون
مروارید
گردن آویز کسان دگری
آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در
نهاد
ما نهاد
خوب می دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد
دلـت به ماندن نیست بـرو،
عشـق كه گـدایی نـدارد.
یادت
نیست
مگر؟
...
این نذر مـن بود،
كه كوه شوم و پای نبودنهایت بمانم
ما با دلمان هنوز مشكل داریم
صد سنگ بزرگ در مقابل داریم
معشوق
خودش
می بُرد و می دوزد
انگار نه انگار كه ما دل داریم !
عشق یعنی وقتی هزار دلیل برای
رفتـن
هست
هنوز دنبال یه بهــــونه*ای.....
که بمـونـی !
عبور تو از حوالی چشم های من, تنها اتفاق غیر منتظره ی
زندگیم بود چراکه من...
همیشه
منتظر نیامدنت بودم ... !
هم آشوبگری و هم خاموش
کولی وار می توان
دوستت
داشت
همین که باد را به آغوش می کشی
زندگی نامه ی شقایق چیست ؟
رایت خون به دوش وقت سحر
نغمه ای
عاشقانه
بر لب باد
زندگی را سپرده در ره عشق
به کف باد و هرچه باداباد
آتش گرفتن ای غم و افروختم بس است
یک دم رها نمی کنی ام سوختم بس است
سنگین شدم ز درد و چو سنگی به در خویش
خون را چو لعل در جگر
اندوختم
بس است
اینروزهــا
هیـــچ چیـز
سرجایش
نیست!!
جـز تـو
بـــدجــور جــا گـرفتـی در دلـم
سرم را روی شانه ات بگذار
تا همه بدانند
"
همه چیز
"
زیر سر من است
این روز ها از کنار من که میگذری احتیاط کن
هزاران کارگر در من
مشغول
کارند
روحیه ام در دست تعویض است!
دگر حس شقایق را نداری هوای قلب عاشق را نداری از آن
چشمان خون سرد تو
پیداست
، که قلب تنگ سابق را نداری...
هنوزم وقتی میخندی دلم از شادی میلرزه ...
هنوزم چشمای من شوق دیدنت رو داره
هنوزم برق نگاهت توی شبهام پرستاره است
هنوزم عطر نفسهات واسه
من عمر دوباره است
سیب دلم ...
لک زده است
برای عطر دستانت !
گمم نکن !!
قول ..
که گوشه ی حافظه ات ..
آرام بنشینم !
بگذار
بمانم
!..
آرام گوشه حافظه ات فقط
وقتی پایت خواب می رود
نمی توانی درست راه بروی
وقتی قلبت خواب می روی
نمی توانی درست فكر كنی.
عاشق می شوی!!!
دندانهایت
کاخ سفیدی ست
که سیاست
لبخندت
را حفظ می کند
بی شک
انقلاب مخملی
نظرات شما عزیزان:
زیبا
ساعت22:05---23 مهر 1390
سلام عزیزم وبلاگ قشنگی داری موفق باشید.